شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد
که مطرب از کوچه زیرپای دختر گرده افشانی کند
دستش را به دستاری ببندد
که هی باز  شود
که هی بخواهد برگردد ولایت
سیمانِ پای برهنه را    
پوست کشیده را
ساق لرزیده را
نازک مثل قلم آهو بر تخته‌ی قصابی
پرسیدم شب کجایی
گازی زد به تک تک و کلماتی
نفهمیدم
داد زد دستار پیچ پیچ
و دور شدند دوتکه از سایه های بی شمار
در نگاره های بلوچی
روی کاغذهای گلاسه و تکثیر سرسام
روی پیج بوم گردی ها
پرسیده بودی چراغ های قرمز را که نشانه می رود
و زبانم مو درآورده بود لای دندان هایم
سبز شده بود و گره خورده بود به سقی سیاه
جوش نزن
عیدی، ساقی کوچه بغلی
دشتی می خواند امسال

کبوتر ارشدی

شعرها

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری