شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خراب

 

آن‌طور که این تصاویر خیره‌اند به یک‌دیگر،
اشیا همین‌طور به هم زل نمی‌زنند
آشفته و گیج و گنگ
این تنها خاصیت گل‌های قالی نیست 
که شکل معیوبی گرفته‌اند به خود.
و این‌گونه است که جمعه یا شنبه     با بیابان‌های اطرافشان
پیش از لمس تجربه‌ای حیاتی 
و تنها در محو یک نام 
حمل می‌شود به خرابه‌ای دیگر.

پیش از این هم طوفان بوده‌ست
همیشه چشمی از حجم ناغافل  بیرون زده‌ست از حدقه
ریخته‌اند از در و دیوار درون کتاب 
فصل یک دست بریده می‌سوزد هنوز
و این در خواب نیست، 
واقعیت محضست که درخت
پشت و روی هر صفحه‌ی صورتی را به شاخه‌اش آویخت،
صدای پا در حصار پیچید
و زن از کودکش در انتهای جمله جدا شد.
نه این خوب نیست
مخصوصاً برای من که دست‌های کم‌تری دارم،
و آینده در سیاهی مردمک‌هایم نمی‌جنبد.
 

با صدای شاعر بشنوید

مهدی صمدانی

تک نگاری

شعرها

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو