خوان اول را تهمتن باش، شش خوان پیشکش
رستم دستدل خود باش دستان پیشکش
دور خود پیچیدهایم از درد این غم پیچهها
نسخهی ما را مپیچ از هیچ درمان پیشکش
راز خیس آسمان است اینکه میریزی به خاک
آبروداری بکن، ای ابر! باران پیشکش
اولین شرط زلیخاییشدن منتکشیست
ناز یوسف را بکش از چاه زندان پیشکش
تیر را بگذار و بگذر ازکمین کینهها
قلب آهو را زیارت کن خراسان پیشکش
هر چه بود و هر که بود از جنس انسان بود حر
قدر یک کافر مسلمان باش سلمان پیشکش
ناله را بشکاف و با هر ذره از فریاد خویش
کوچهها را آفتابی کن خیابان پیشکش