شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بس که زیبا می‌میریم ما

بس که زیبا می‌میریم ما
بس که مثل عروس،
اصلاً رقص خودش می‌آید می‌پیچد به دست‌و‌پای ما
سال‌ها خاک این صحنه را خورده این رقص
 پا 
پا 
پا 
می‌کوبیم 
تا به یاد بیاوریم 
این خاک را از زیر پای ما کشیده‌اند 
بس که ما خدا 
بس که ما زیبا می‌میریم 
سرو می‌آید که در عکسی به یادگار در کنار ما بیفتد.
در هزارتوی غارها 
بر شاخ تنهاترین قلل 
در دنده‌های آهوان جوان 
در پنهانی‌ترین سطرهای مور زنان کورد 
گلوله‌ها ما را پیدا می‌کنند 
و خون ما را می‌ریزند 
بس که ما زیبا می‌میریم.
اصلاً خونی که بر خاک نریزد 
اصلاً گیسویی اگر کشیده نشود 
اصلاً اگر صورتی از سیلی سرخ نشود 
سیب‌ها با چه رویی یادآور لب‌های یار باشند 
بس که دوستت داریم 
این‌همه زیبا می‌میریم
مگر نه این‌که خورشید 
هر غروب در خون خود می‌غلتد 
تا فردا 
از خاکستر خویش بلند شود
 

حسین شکربیگی

تک نگاری

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

به صورت رشد‌نیافته

به صورت رشد‌نیافته

فرخنده حاجی زاده

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

ویدئو

میوه های ملال

میوه های ملال

یدالله رویایی