شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تیمارستان

باید تمرین شادی می‌کرد
پس کاربنی برداشت و یک نرگس زرد را از رو مداد زد
نرگسِ آبی شد
همین کار را با پرستار از پشت شیشه کرد
زن، آبی شد
بعد صدا زد: دخترم!  دخترم!
دختر با یک لیوان آب و مشتی قرص آمد
گفت: زود باش بخور 

مرد چون آدامس کش آمد و چسبید به تخت
کاربن‌هاش از کار افتاد و همه‌چیز همانی شد که بود

لابد می‌خواهید بعدش را بدانید
اُکی!
پس منتظر باشید تا دیوانه از خواب ملائک برخیزد.

ستار جانعلی‌­پور

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

در جدال با خاموشی

در جدال با خاموشی

علی مسعودی نیا

شعرها

 خواب تمام نمی‌شود

خواب تمام نمی‌شود

مهدی اکبری فر

رنج

رنج

علی زیودار

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی