شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دریا به شب برخورد کرد

 

دریا به شب برخورد کرد آن‌جا که من بودم
آن‌جا که موج از موج، ماه از ماه برمی‌گشت
آن‌جا که چیزی در حقیقت، غیرِ چیزی بود
آن‌جا که تأثیراتِ دنیا بی‌اثر می‌گشت
من با تصادف‌هام راهیِ سفر بودم
از بس که در برخوردکردن زندگی کردم
می‌خواستم برخورد آخر، ماندنی باشد
می‌خواستم اول بمیرم، بعد برگردم
برگشتنِ بی‌رفتنِ کسری از انسان بود
سررفتنِ موج از مَدِ بی‌وقتِ یک خلوت
آن‌جا که مرزِ باد بود و عطر و استشمام
آن‌جا که کافی بود می‌ماندم همان حالت
دریا به شب برخورد کرد، اما من افتادم
با سرد و گرمِ خون و آب و خلوت و مهتاب
آن‌جا که وزنِ هیچ‌ را می‌شد به دست آورد
آن‌جا که باید خشک می‌ماندم ـ به‌رغمِ آب ـ
موجِ جهان را روی پا تا گردنت حس کن
هی! در سکوتت ترسِ بی‌راه آمدن در باد
هی! سال‌ها آغوش مخفی مانده در دستت
آن‌جا بگو با من چه چیزی اتفاق افتاد؟
 

امیر سنجوری

تک نگاری

عطا و لقای امید

عطا و لقای امید

سید‌فرزام حسینی

استنطاق یا نقد

استنطاق یا نقد

علی اسدالهی

شعرها

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

برهوت

برهوت

رضا محمودی‌حنارود