شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آدم‌ها که به خیابان می‌ریزند

آدم‌ها که به خیابان می‌ریزند
تنها یکی با ضربان قلبت کوک‌ست
تا شوقی   
اتاق‌ات را آبی بکشد
و شبیه کسی که نمازش را نخواند
فکر کند
چیزی گم کرده است
و هی غرق کلماتی باشد
که شاید
روزی سنجاق عاشقانه‌های جهان شود!
درست شکل بهار 
که امسال هم
 از درخت سیب بالا رفت
تا به یادمان بیاورد
هر اتفاقی
 تاریخ مصرفی دارد
جز دوست داشتن.
از خدا پنهان نیست
از تو چه پنهان
انسان نمی‌تواند
همیشه من باشد.
باید به جلد درخت برود
دوباره شود
جوانه شود
و در جمهوریِ دونفره
نقش خدا را
عاشقانه‌تر
بازی کند.

کیوان ملکی سوادکوهی

تک نگاری

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

جنینِ گمشده

جنینِ گمشده

صابر محمدی

شعرها

مکروه

مکروه

جمال‌الدین بزن

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان