شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روزِ پاییزی

روزِ پاییزی
تابلویی بود از سرما و بعدازظهر
صدای گلوله‌ای نشنیدیم
جنازه‌ها را که آوردند،
دانستم حق با اسب‌هایی‌ است
که گوش‌هایشان به‌سمت غروب کج شده بود.
مردان یاغی پشت و پهلوی اسب‌ها را پُر کرده بودند
با لخته‌های خون بر چهره‌هایشان.
مردم به تماشا آمده بودند
غم قبل از همه حاضر بود
و سکوتی کَرکننده
با دُهُل و سُرنا وارد دهکده می‌شد.
 

جواد کلیدری

شعرها

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

مکروه

مکروه

جمال‌الدین بزن

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

از بریده‌ها

از بریده‌ها

شهین خسروی نژاد

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده