شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد که اسبِ دره دیده‌ی گلو دریده را به خوابِ عافیت چه کار؟!
از قساوتِ شکارچی، چه‌ها ندیده و چه‌ها شنیده و چه‌ها کشیده از سوار!
روزمره، شورِ جنگ و ترس و ترس و جنگ و جنگ و ترس و ترس و جنگ و جنگ و ترس و ترس و جنگ!
با تنی دچارِ جاذبه که جذب می‌شود به خاک و خون و زخم و تیغ و ظلمِ آشکار!
قد نکش! نرقص! زل نزن! نرو! نخوان! نگو! نخواه! سر نکش! نخند! لب ببند! آخ...
ای گلوی دادخواه! گردنِ بلندِ بی‌گناه! چند استخوان شکستی از فشار؟!
ما زبانِ حالِ لال و حالِ آشغال و ابتذال و احتمالِ باله در سیاه‌چال،
استکان به هم زدیم... اگر سلامتیِ غم زدیم و کم زدیم، نوووش، هر چه زهرمار!
با گلوی بغض خورده و دلِ فشرده و برادر و رفیقِ مُرده، گریه... هااای هااای!
بیش ازین تباه، بیش ازین خراب، بیش ازین مریض، بیش ازین دچار، بیش ازین خمار!
بازخوردِ پخشِ خون و خطِ خون، که خونِ تازه آخرین سلاحِ گرمِ عطربازهاست! 
 اشک آخرین رفیقِ مانده پای ما برای ما که خالی از خودیم و سخت ناگوار...
درد، شکلِ تازه... رنگِ تازه... تازه تازه می‌رسد به تازه کردنِ دلِ عزا به داغ!
بچه‌های مردم از کجای نقشه می‌رسند روی شانه‌های ختمِ خونِ سوگوار؟!
ما به گِل نشستگان که خسته‌ایم و دل‌شکسته‌ایم و دست‌بسته‌ایم و جان گسسته‌ایم...
داغدارِ هر که سوخت، هر که بُرد، هر که مُرد، هر که رفت، هر که جا نماند از قطار!
ما تهِ کدام کوچه تیر می‌خوریم؟ از کدام دستِ غیب؟ با کدام چشمِ باز؟
خیره‌ی گلوله‌ها که سرسپرده چرخ می‌خورند تا انارهای سرخِ آبدار!
جُورِ جِلد و جرحِ جان و «ساچمه» که چشم‌بندِ غیبی و مدالِ تازه‌ی شجاعت است!
از دسیسه‌های دوربین و اعتراف و ارتفاع، تا شکستن گلوی سر به دار!
از عزیمتِ ستاره‌های بازداشت توی تار عنکبوت، تا درخششِ سقوط!
 سرو شو! قیام کن برای ایستاده مردنی که شرطِ زنده بودنست و اختیار! 
می‌رسیم، سربلننند! گر چه پوست کنده، پرشکسته، زخم خورده، داغ دیده، در گزند!
می‌رسیم با جوانه‌های تازه روی زخم‌های کهنه... می‌رسیم و می‌رسد بهار!

طاهره خنیا

شعرها

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش

تکرار

تکرار

محمد زندی

این باغ سوگوار درختان بی بر است

این باغ سوگوار درختان بی بر است

رضا جمشیدی

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

ویدئو