شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قلوه‌سنگ‌ها را بگذارید

...

قلوه‌سنگ‌ها را بگذارید
ای به شب خیره!
ای در سرتان، اجتماع ترس
ما به راهی کنار مرغان ماهی‌خوار
خانه کرده‌ایم و
ناممان، دریاست
ما به زوال نورها و صداهای مصنوعی
دست برده‌ایم 
پاره‌های مرده‌ای از آن‌همه هیچ بر
سرتاسر مساکنشان، مستولی‌ست
ای در گریبانتان
ابرهای‌ نازا یله
ما زایندگان همان درختانیم
همان جلگه‌ها و رودها
که استراحتگاه بین راه شما بود
قلوه‌سنگ‌ها را بگذارید که ما
هوشیارتر از هر چه فکر کرده‌اید هستیم

وسعت‌الله کاظمیان دهکردی

تک نگاری

شعرها

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

ویدئو