شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خونِ عفیفِ پرنده‌ 

...

که‌ای؟
چه‌ای؟

خونِ عفیفِ پرنده‌ 
روان در عروقِ گناه

یا رعشه‌ای تاخته 
بر اعصابِ عشق 

چون طراواتی که مسیر بابونه‌ها را می‌داند
تنها می‌گذری
و من در برابرت این‌سان درمانده‌ام

دشتی یا رود 
بارانی یا نور

که می‌گستری و می‌باری
بر شانه‌ی کوه
و بر بالِ پروانه

اگر می‌خواهم بشناسمت
در جست‌وجوی هستی خویشم
نه به اکتشاف تو 
در جست‌وجوی سنگی‌ام
که به دریایش افکندی
 

مصطفی طلوعی

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

تا بوده

تا بوده

سیدعلی صالحی