شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جایی باید تلفنت را قطع می‌کردم

جایی باید تلفنت را قطع می‌کردم
جایی باید خودم را قطع می‌کردم
می‌گذاشتم میان یک لیوان آب. 
می‌گذاشتم به امید جوانه‌زدن
به گلدان فکر کردن، دوباره روییدن. 
جایی باید می‌پریدم وسط حرف‌هایت
می‌گفتم تمامش کن

تا این‌جا هم که کشیده شده، صورت هر دو‌تایمان زخمی‌ست
عشق وقتی به فحش می‌رسد و تمام نمی‌شود
 غم‌انگیز است. 
ما از تنهایی می‌ترسیدیم
به همین خاطر بر‌می‌گشتیم، دلمان تنگ می‌شد
ما از تنهایی می‌ترسیدیم... 

حسن گوهرپور

تک نگاری

شعرها

دو پاره برای درخت و ع. ب

دو پاره برای درخت و ع. ب

سیاوش بانشی

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان

پنج شعر از محمد منافی

پنج شعر از محمد منافی

محمد منافی

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش