شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جایی باید تلفنت را قطع می‌کردم

جایی باید تلفنت را قطع می‌کردم
جایی باید خودم را قطع می‌کردم
می‌گذاشتم میان یک لیوان آب. 
می‌گذاشتم به امید جوانه‌زدن
به گلدان فکر کردن، دوباره روییدن. 
جایی باید می‌پریدم وسط حرف‌هایت
می‌گفتم تمامش کن

تا این‌جا هم که کشیده شده، صورت هر دو‌تایمان زخمی‌ست
عشق وقتی به فحش می‌رسد و تمام نمی‌شود
 غم‌انگیز است. 
ما از تنهایی می‌ترسیدیم
به همین خاطر بر‌می‌گشتیم، دلمان تنگ می‌شد
ما از تنهایی می‌ترسیدیم... 

حسن گوهرپور

شعرها

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

ویدئو