بعد از زندهبهگوری بادها
برای یقههای گمراهی
دکمه ساختم
تا خواهری که ندارم
شکل من شود
ابتدا دستهایم که از آن من نیست
اتفاق را از پا درآورد
سایهام را فراری دادم
به سرزمینی دور
حالا به هر طرف نگاه میکنم
مریمهای زیادی در من است