(بخشی از یک شعر)
کبود قبر بود و نبودم کنار خودم
کنار مرگ که خوابیده بر شانه ام هر شب
بخواب که آسمان از گور ما بلند می شود
پرنده ای به گنبدِ نار
بال می زند به خون حیض و نوحه می خواند
درد به کناره ی شهر می رسد
به کناره ی من
بخواب
که زندگی پیش از ما
در همین گور خوابیده بود