شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

(بخشی از یک شعر)

 

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کنار مرگ که خوابیده بر شانه ام هر شب

بخواب که آسمان از گور ما بلند می شود

پرنده ای به گنبدِ نار

بال می زند به خون حیض و نوحه می خواند

درد به کناره ی شهر می رسد

به کناره ی من

بخواب

که زندگی پیش از ما

در همین گور خوابیده بود

فهیمه جهان آبادی

تک نگاری

شعرها

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

این روزا ...

این روزا ...

سیمین چایچی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد