شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

(بخشی از یک شعر)

 

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کنار مرگ که خوابیده بر شانه ام هر شب

بخواب که آسمان از گور ما بلند می شود

پرنده ای به گنبدِ نار

بال می زند به خون حیض و نوحه می خواند

درد به کناره ی شهر می رسد

به کناره ی من

بخواب

که زندگی پیش از ما

در همین گور خوابیده بود

فهیمه جهان آبادی

شعرها

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس