شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کوهی بنساله بودی 

...

کوهی بنساله بودی 
آن‌سو به پشتک‌چارکش خیزابه‌ها 
این‌سو به جاده‌های خوابیده 
که برپا می‌شدند در تو 
هم‌چون کفچه‌مارانی از سبدهای دامنه 
و هر یک به نوایی از نی کریشنا 

اکنون پس از سالیان بلند 
گویی به خود برمی‌خورند 
صداهای چفته و بافته 
در بازتاب از تو 
به گوشم می‌خورند 
گام که برمی‌دارم. 

فرهاد زارع‌کوهی

تک نگاری

شعرها

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر