شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بهترین

اگرچه از همه­‌ی شهر بی­‌نقاب­‌تری

هنوز پرسشی، از قبل بی­‌جواب­‌تری

شکست و ریخت به پایت تمام من اما

گمان کنم که پی خانه­‌ای خراب­‌تری

کدام­‌مان از بازی کنار خواهد رفت؟

منی که تشنه­‌ترم یا تو که سراب‌­تری

اگرچه مانده­‌ام این جا خمار چشمان­‌ات

تو دیرتر برسی بهتری، شراب­‌تری

نشد هر آن چه نوشتم قبول باید کرد

تو از تمام غزل­ه‌ای ناب، ناب‌­تری

علی سلطانی فر

تک نگاری

شعرها

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس