آه از اینهمه هجرتِ بی رفتن،
آه از اینهمه ظلمتِ بیچراغ،
آه از این همه عَزا، عَزا، عَزا...!
هذا... همهی ما هلاک شدگانِ همین همهمهایم،
فقط حرف... حرف... حرف...!
نترس
پنجره را نبند
پرده را کنار بزن
نگاه کن
همهی آنها همهی ما هستیم
بیشباهت به یک واژه
به یک عبارت
به یک اتفاق...
عاشقانهتر این است که به یاد آورم:
وقتی تو نیستی
من به چه دردِ این چشمْ به راهْ ماندگان میخورم!؟
آه ای همان یک نفر
همان یک نفر...!