شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دود گرفته زمین را

...

دود گرفته زمین را

دود گرفته است جهان را

دود می‌شوند پرندگان

و بال‌های شکسته‌شان

بالینی زیرِ سرِ ما

بالا می‌روند سر هامان

گاهی به مرتفع‌ترین نقطه خیال

گاهی بر فراز و بالا، بالایِ دار

دود می‌شوند گیسوان دختران

دختران پیراهن‌های نرقصیده در باد

دختران امید‌های بر باد

پرستوها بالشت می‌شوند زیر سرهاشان

زیر سر ما نفت خوابیده بود!

مارا خواب به خواب، به خواب رویا بردند...

زیر سر ما نفت

بر گردنمان دست‌های دشمن...

بیخ تا بیخ بریدند ما را

ما را بریدند

مارها نوشیدند و مست‌تر بر شانه‌های منحوس تو روییدند...

و خاک فریدون‌ها رویانده است. ضحاک.

دود می‌شود سطر به سطرِ تاریخ

و جز روسیاهی شما بر صفحه نمی‌ماند...

ما زنده یا مرده فرقی نمی‌کند...

از زمین سوخته فرش می‌بافیم

و بر آسمان بذر می‌پاشیم

بذر امید، رویا، آزادی

برای تو من گریه می‌کنم

برای ما

برای وطن که لقمه‌های خالی‌اش را در خون زدند...

و پیراهن فرزندانش را تن خاک...

برای هردو شمع روشن می‌کنم

برای تو

برای خودم

برای جوانی‌مان

تو قاصد اشک‌هایت بودی

و تلالو نور خسته‌ای که صبح امروز طلوع کرد

بر سینه داغدار مادرمان، ایران...

تو هرگز نمی‌میری

"تو شروع می‌شوی

نجوای زندگی را فریاد می‌کنی در هزارجا"

و ما از امتداد روشنِ سایه‌ات

شروع...

اشک‌هایت می‌شویند صورت خیس داغدار مارا...

و سیاهی خیمه می‌زند بر رویِ سیاهِ ظلم

از تو نور می‌ماند و نور

و از آنها رد ننگی بر تاریخ

فریاد می‌زنیم نام تو را

کنار تو ما می‌رقصیم...

دست در دست

روشنی بر پلک‌هایمان بوسه می‌زند

و ما یکصدا

نجوای زندگی را فریاد می‌کنیم

در گوش آسمان

در گوشه گوشه جهان

در هر جا...

در هر هزارجا که تو گفته بودی.

هدیه وفایی نژاد

شعرها

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی