شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند


بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند
اصفهان
زیباترین زنِ دنیاست

درختان کسره‌ی خیابان شدند
پیاده‌روها راه افتادند
تا بادها را بیدار کنند
بادها پل بودند

زاینده‌رود 
چند بار از کودکی‌ات گذشت؟
ـ روز
 در حافظه‌ی هیچ رودی نیست ـ


رنگ‌ها  تنهایند
بادها سرگردان 
هیچ زمستانی از برف 
نمی‌ترسد

شنبه ضلع ثابت هر دیواری‌ست
شب از شب بالا می‌رود
 بی آن‌که راه را رفته باشد

راه خواب است 
راه خواب است 
شب به شب نمی‌رسد
دوشنبه همچنان می‌دود
ماه بر دوش سه‌شنبه‌های یک‌طرفه است

 اگر همه‌ی پل‌ها را در یک جعبه جا بدهی
 راه از راه بر می‌گردد 
ـ این رود برادر ندارد ـ

هر چه از کنار  ماه می‌گذرد
اتفاق افتاده‌ست
زردی چهارشنبه‌ها بی‌دلیل نیست
ترس برف را سپید می‌کند
شب در ادامه می‌ماند

پنج‌شنبه دو روز است
تاریکی که کلاغ نیست
تا زمین را دور بزند

جمعه عصازنان می‌آید
ماه از خواب‌های ما جدا می‌شود


راه‌ها راه افتادند
ادامه ادامه دارد...

سریا داودی حموله

تک نگاری

شعرها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت