شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در آغاز «الف» بود

...

در آغاز «الف» بود
و سی‌و‌یک حرف دیگر
که بر دلم سنگینی می‌کرد
و شهری که بیابان‌وار
زیر ستیغ آفتاب می‌سوخت
«ب» مرا به یاد برادران یهودایم می‌انداخت
«پ» پدری که ترکم کرده بود
و «ث» مثلث تنگ خانواده
که باید از آن بیرون می‌زدم
به «ج» بی‌اعتنا بودم
به جماعت هم‌رنگی
که با ریشخند بدرقه‌ام می‌کردند
در آن جمعه‌ی طولانی
من پا در راهی بی‌بازگشت گذاشته بودم
و «ت»ی تنهایی
چون تاجی از خار بر سرم می‌درخشید
نوشتم «س»
و روبه‌رویم سنگلاخی گسترده شد
نوشتم «ک»
و از کوچه‌های باریک
و تودرتوی الفبا گذشتم
نوشتم «ص»
و صلیب را با خود کشاندم
و نفس‌نفس‌زنان
از تپه‌ی شعر بالا رفتم.

مانا آقایی

شعرها

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

ویدئو