همیشه
سودایی در سر دارند
اى دريغا
دریغا زنها.
در دهان بادها
این گیس کیست؟
سودابه، جریره یا فرنگیس؟
آیینهی شرمگین؛
در گذار از آتشها
تکهای خورشید؛
روشن بر مدار کهکشان
فرود آ
ای کوکب شرمگین
فرود آ بر نام روشن خویش
و ناخجسته در خطوط اسطرلابها.
ای روزبانان تیرهبخت
لختی آرامتر
قامت لاله شکست.