آیینه نیستم که نشانت دهم منی
باید هزار سنگ از این شیشه بشکنی
انگار کوپه کوره شده با تو دور نیست
زیر قطار ذوب شود راهآهنی
حمل به عشق میکنم این بغض را ولی
با احتیاط حمل شود این شکستنی
هر قدر هم دروغ بگویم شب است شب
وقتی چراغ راست نگوید به روشنی
بابا زیادتر شده بر تو فشار کار
ما کم نکردهایم از این کار کردنی!
عشق از تفاوت است و یا از شباهت است
هر قدر هم شبیه منی بیشتر زنی
خواهی اگر که تست کنی بیشتر بخوان
در پای کوهپایه غزلهای بهمنی
این شعر را برای خدا هم نگفتهام
من راضیام فقط به رضای براهنی!