سربازان مرده
نه به عابران شلیک میکنند
نه به زیباترین ترانهها گوش میسپارند.
تفنگهایشان
مثل کودک مجروحی
مجاورشان خواب رفته است
باد بر زانو نشسته
موی کوتاه سیاهشان را لمس میکند
و به یاد میآورد
چگونه به باد میگرفت
گیسوان بلندشان را
وقتی غرق میشدند
در فرداهای درخشان.