شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در میدان چراغی نمی‌سوزد

در میدان چراغی نمی‌سوزد
مردم سنگ جمع کرده‌اند.
و سنگرهایی ازتاریخ و رویدادها.
سنگی برای هفت‌سنگ،
سنگی برای شکستن مزار مردگان
سنگ‌ها به مرده‌ها کاری ندارند
مثل ستاره‌ها
که هیچ سنگی به آن‌ها اصابت نخواهد کرد
این روزها،
در هیچ میدانی چراغی نمی‌سوزد
 شولای ستارگان،
ارواح مردگان را روشن می‌کند.
معامله‌ای بی‌سلب و ایجاب.
دهان مرده اما، مغلوب است
شاید
سهمش از عشق و نیکبختی را فروبلعیده
یا سنگی شده برای فرو افتادن!!

سوری احمدلو

تک نگاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

لی لی در سرزمین رقص

لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

شهریار کوراوند

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی