شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شب است و با شبی از این سیاه‌تر طرفیم

شب است و با شبی از این سیاه‌تر طرفیم
هلا که خواب نمانید با خطر طرفیم
چه اژدهای مهیبی‌ست سر بچرخانید
که از هزار طرف با هزار سر طرفیم
از آن طرف همه چشم و دهن دریده شدند
از این طرف هم با قومِ کور و کر طرفیم
دلا به سوختن و ساختن ادامه بده
که با ادامه‌ی شب‌های بی‌سحر طرفیم
برای زندگی ساده با هزار  ولی
برای شرط بقا با هزار اگر طرفیم
بِبُر بِبُر که بریدم دل از یمین و یسار
به هوش باش که با اره‌ی دوسر طرفیم
بگو بیاید و دستی به شانه‌ام بزند
پدر کجاست که با نسلِ بی‌پدر طرفیم
هنر میار و زبان آوری مکن شاعر!
که با جماعتِ بی ذوقِ بی‌هنر طرفیم

جواد زهتاب

تک نگاری

شعرها

كلاهی بر سر آزادی

كلاهی بر سر آزادی

بکتاش آبتین

محمد انتظاری

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی