شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روی تخته بزرگ می نویسد A

A’

روی تخته بزرگ می نویسد A
معلم ریاضی سال دوم
در حالی که به خیانت به همسرش فکر می کند


ایهام

رفت و در میان روزهای من گم شد
دوشنبه‌ای که می‌توانست دوست‌دختر من در کابل باشد


عاشقانه‌ای 
برای منشی نشر 

در فراق تو تنها شعرهای کوتاه می‌شود نوشت
همه‌ی این کتاب کوچک را هم خودم تایپ کرده‌ام


دوست پسر فوکو (2)

روی شانه‌هایش می‌رقصند مارها
از ریش بلندش آویزان می‌شوند 
ازت بچه می‌خواهد میشل فوکو!
عفونی 

رد عجز الی‌الصدر
رد الصدر الی‌العجز


دموکراسی

اول سمت چپ را نگاه می‌کنم
بعد سمت راست را 
و از خیابان یک‌طرفه می‌گذرم


طرح

«شب با گلوی خونین خوانده‌ست دیرگاه
دریا نشسته سرد
یک شاخه در سیاهی جنگل
به سوی نور فریاد می‌کشد»
مسخره نیست؟!


استاد

جلوی کلاس 442 چقدر شلوغ شده ‌است
شاید استاد مرده‌ است
شاید شعر جدیدی گفته ‌است!

شهریار خسروی

تک نگاری

شعرها

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت