مروری بر نگاه "شاعر تهران" به سانسور و ترجمه شعر؛


من "م.ع سپانلو" هستم


من "م.ع سپانلو" هستم

محمدعلی سپانلو یا به اختصار مجموعه‌های شعرش، م.ع سپانلو! 29 آبان 1319 در تهران به‌دنیا آمد. او بعدها بخاطر نوع نگاهش به تهران، لقب "شاعر تهران" را به خود گرفت. او شعرش را فرزند جنبش دانشجویی دهه چهل می‌دانست.

 سپانلو از جمله شاعرانی بود که مصاحبه‌های تصویری و نوشتاری کمی از خود به جا نگذاشته‌است. با گذشت شش سال از فوت او، نگاهی انداخته‌ایم به گفته‌های شاعر "کاشف از یاد رفته‌ها" درخصوص اهمیت ترجمه شعر و سانسور آثار.

 

سانسور یعنی روایت فریب

محمدعلی سپانلو معتقد بود زمانی که نویسنده چیزی می‌نویسد می‌تواند آن را عوض کند، اما نمی‌تواند نوشته‌های گراهام گرین را که شاهکار جهان است عوض کند! او در این خصوص می‌گفت: "ما در سانسور شاهدیم، بخش‌هایی از یک کتاب حذف می‌شود، وقتی یک کتاب این‌گونه دچار حذفیات شود، چه چیزی از آن باقی می‌ماند؟ اما سانسور تنها کتاب 400 صفحه‌ای را 140 صفحه نمی‌کند و هویت کتاب را از بین نمی‌برد بلکه سانسور تاریخ را تحریف می‌کند و روایت فریب را برای آیندگان به یادگار می‌گذارد."

شاعر کتاب "قایق سواری در تهران"  در خصوص کتاب خاطراتش که در سوئد به چاپ رسیده‌بود، گفت: "من هیچ کتابی ندارم که خلاف قانون باشد. من قانون‌مدارم و هیچ‌چیز خلاف قانونی اینجا ننوشته‌ام ولی با حساسیت‌های بی‌مورد کنار نمی‌آیم. در همین کتاب آخرم به «م. ع سپانلو» که روی جلد آن نوشته شده ایراد گرفته بودند. در حالی‌که ۵۰سال است روی کتاب‌های شعرم نامم همین‌گونه نوشته می‌شود. روی جلد کتاب‌های نثر و ترجمه‌ها محمد‌علی سپانلو می‌نویسم اما کتاب‌های شعرم با م. ع سپانلو چاپ می‌شود."

 

ترجمه‌های ویراستاری، بلای جان شعر

محمدعلی سپانلو، در کنار مجموعه‌های شعر و کتاب‌های نقدش، آثار ترجمه‌شده‌ای را هم به مخاطبان عرضه کرده‌بود. آثاری که از زبان فرانسوی ترجمه‌شده و در برخی موارد با زبان انگلیسی هم تطبیق داده‌شده‌بود. مترجم کتاب "مقلدها" اثر "گراهام گرین" خود را مدیون ادبیات فرانسه می‌دانست، چرا که از دریچه ادبیات این کشور با ادبیات جهان آشنا شده‌بود.

سپانلو در کنار جایزه نخل شوالیه فرانسه، جایزه ماکس ژاکوب را هم برای ترجمه اشعارش بدست‌آورده‌بود که در این خصوص معتقد بود یکی از دلایل موفقیت کتابش نظارت مستقیم او روی ترجمه بوده‌است: " ترجمه‌های ما ترجمه‌های ویراستاری است. یعنی مترجم کارش این است که به‌عنوان مثال کلمات عربی را معادل کند و جای حروف جمع، "ها" و "ان" بگذارد، که این نمی‌شود ترجمه! زمانی در فرانسه به من می‌گفتند شعرهای شاملو که شاعر بزرگتان است چیزی ندارد!" او مثالی هم در این خصوص داشت: "مثلاً غربتی، معنی اش بیگانه نیست، غربتی یک چیز پس افتاده‌ای است که باید برای آن معادل فرانسه مناسب پیدا کرد. این دخالت موثر بود. به همین دلیل بسیاری از شعرهای خوب فارسی به علت عدم تسلط مترجم به دامنه‌های مختلف واژه‌ها در زبان بیگانه خراب ترجمه شده‌است. یعنی اطلاعی ترجمه شده، در صورتی که ترجمه شعر اطلاعی نیست!"

سپانلو معتقد بود، اگر به این مشکل در ترجمه توجه شود، شانس برنده‌شدن جایزه نوبل برای ادبیات‌مان وجود دارد وقتی در همین شرایط، شاملو نامزد جایزه نوبل می‌شود.

محمدعلی سپانلو در تاریخ 21 اردیبهشت‌ماه و در سن 75 سالگی دچار ایست قلبی شد و در قطعه نام‌آوران بهشت‌زهرا به خاک سپرده‌شد. از او بیش از 60 اثر در حوزه‌های مختلف شعر، نقد و ترجمه به یادگار باقی مانده‌است.

1400/8/30