شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تراپی

قصور واهی شیشه و
آنچه درش متصور شدم
غروب به انضمام اضطرار پله‌ها
نشسته بر شانه‌هام با مسواک و
نشت سفید خاطره بر دست تداعی
دندان‌های یکی در میان
مُعوج و رج باریک و رویان
ساختار ارتباطی -عیان-
بر کهکشان پاگردها و سرد
سرد در خلأ استعارات
تله احضار شد:
ارزش والای اشعار
در تضاد با تنزل سطور
یعنی وقت خواب عکست را برداشتم 
خیلی کلیشه‌ای لباس‌ها در چمدان
صبح شدم تابیدن بر رختخواب 
دَوران بدن‌ها
سرت از بالای جرزها جویده
جویده می چکد بر سطح و
صلح سَلبی -قیِ غلیظ صبحگاهیت -
محو تعالی زمانی ماضی در مضارع
سرید روی خانه توی جوارح آشپزخانه
و پشتش قطرات بعید
از اراضی اقلیت‌های معتنابه
لا‌به‌لای کاسه بشقاب سنگر گرفت

(چند ماه بعد)

تراپیستم- فهمیدی تنها نیستم؟- 
مچم را گشود
پنج قرص کامل ماه فرضی
به حقیقت ناگفته‌ای در ذات - برنج -
تصویر تو بود
طاق باز روی بازوان ساختمان
میان خجالت دستی به پیراهن چشم‌ها
با مصوِّتی براق و
رد انتزاعی لبخند بر آسمان
از حرکت ایستاد
سرخیِ محاط در آسفالت
دو شیار عمیق کناره‌هاش
بازوان برای هم آغوشی گشوده
هنگام که ماه روی شکمش می‌ریزد
پنهان زیر کپل‌هایی اشتقاقی
سرم ساییده به شست پا و
نفس می‌کشم هنوز بادقت
والاترین حالت درماندگی: ماندگی
ادعای تقلا برای بهبود شرایط

( چند سال بعد)

نشانگان تلخ زمان بر زبان
انعکاس تصویرم در جهان
بر گرده‌ی بی روحِ
مدنیت- ایستا- می شاشد
بر خود و قلمرو و کشاله‌یِ
رانَش- هلنی- موج برداشت
و کشیده بر شعاع آفتاب
سنگ سفید   آفتابه
بر برگ‌های سبز نواحی نجس
و ریزگردهای آبی منزه
ایستاده بارید:
نهال نودریده‌ای برایتان
که خون را بمکد از برگ‌هایتان.
 

شقایق شاهرودی‌زاده

شعرها

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری