شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بخند تا بسپارم به خنده‌ات جان را 

بخند تا بسپارم به خنده‌ات جان را 
بگو که بشنوم آواز جویباران را 
به قاب پنجره‌های شکسته می‌مانم
که خیره می‌نگرند آسمان عریان را 
مگر شبی که نباشی به باد بسپارم
ورق ورق به تباهی دل پریشان را
مگر به دیدن تو ورنه بر نمی‌دارم
نگاه زل‌زده بر خلوت خیابان را 
منی که این همه دلتنگ دست‌های توام
چگونه چاره کنم باد و برگ‌ریزان را 
به زادروز عزیزی که دوستش دارم
بهار می‌شمرم روزهای آبان را 
گلوی کوچک پاییز گرفته است بیا
که بشنویم دوباره صدای باران را 

داریوش همتی

تک نگاری

شعرها

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

دنیا

دنیا

علی باباچاهی

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری