شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شخصی به خواب دید که یک طفل سرخپوست

شخصی به خواب دید که یک طفل سرخپوست
می‌بست یک دریچه و در لحظه می‌گشود
این بازی شگرف، شبی چند ادامه یافت
چونان‌که خواب از سر بیننده می‌ربود
تا این‌که
از دریچه و کودک خبر نشد
چون مرد، سکته کرده  وُ از صحنه
رفته بود!

یدالله مفتون امینی

تک نگاری

شعرها

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی