شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شخصی به خواب دید که یک طفل سرخپوست

شخصی به خواب دید که یک طفل سرخپوست
می‌بست یک دریچه و در لحظه می‌گشود
این بازی شگرف، شبی چند ادامه یافت
چونان‌که خواب از سر بیننده می‌ربود
تا این‌که
از دریچه و کودک خبر نشد
چون مرد، سکته کرده  وُ از صحنه
رفته بود!

یدالله مفتون امینی

تک نگاری

طنز، جراحی‌ست

طنز، جراحی‌ست

سجاد گودرزی

محصول زحمت حسنعلیجعفر

محصول زحمت حسنعلیجعفر

سیلویا سلمانپور

شعرها

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

لیلا ساتر

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور