شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در ماتم باغ

در ماتم  باغ 
نشسته در آتش
پرنده‌ها‌،
سوگ شکوفه‌ها را می‌سرایند.
و طوفان،
در میان سرو‌های سیاهپوش
در درون زخم‌های حقارت و
حیرت
خشونت را زوزه می‌کشد‌.
              *
غوغائیان ،
از غربت بلخ تا قرار قونیه،
سرب گداخته،
در گلو می‌ریزند
و عشق ،
در اشک غرقه می‌شود.
        **
اینان ،
فاتحان باغ های «گبرکان»‌اند!
تابوت کشان تاریک «‌موالیان»،
که سرهای بریده‌ی «مغان» را
از بلندای دروازه‌های «مداین»،
با هلهله می‌آویزند.
ترتیل‌خوانان ،
فریب را به تماشا نشسته‌اند
در تنگه‌ی بی‌باز گشت،
در پناه خنجر خونین گزمگان!

محمد ساغرنیا

تک نگاری

شعرها

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

گُنگ

گُنگ

سیدعلی صالحی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی