شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ره تاریخ را ضحاک‌ها هموارتر کردند

ره تاریخ را ضحاک‌ها هموارتر کردند
زبان تند شاهان را کمی پروارتر کردند
خیانت همچنان از ما خودی‌ها پاچه می‌گیرد
سگان گلّه را بر ضد چوپان هارتر کردند
چنان عطارها در شیشه کرده خون عاشق را
که فکر عشق را از ذهن‌مان فرّارتر کردند
صدای سکه را داروغه‌ها همواره می‌فهمند
به خیاطان سپرده جیب را جادارتر کردند
در این بازار، زرگرها نزاعی تازه رو کردند
که در میدان، شعاع دید ما را تارتر کردند
نقاب آنقدر آوردند و ما خواهان‌، که تشخیصِ
خود از ابلیس و از قدیس را دشوارتر کردند
به یاران گفتم از غار درون باید به غیرت رفت
ولی در پاسخم خمیازه را کشدارتر کردند.
 

محمد حسن‌زاده

شعرها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

مجید عزیزی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی