شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود
تو برو، انتخاب من بوده واژه‌هایم به ناکجا برود
منم و یک‌جهان پر از تردید، قصه‌ای که شنیدنش درد است 
درد دارد که رفته باشی تو و نگاهت به قهقرا برود
مرگ بر این نبودنت این‌جا، تف به این سرگذشت پوشالی 
بعد تو قلب شاعرم باید، پی یک مرگ بی‌صدا برود
ننگ بر من اگر که بعد از تو دفترم بوی زندگی بدهد
شده‌ام مثل دردمندی که نا ندارد پی شفا برود
زیر باران قدم زدم تنها، کوچه‌ها خیس ابر چشمانم 
زیر باران قدم زدم شاید، هق‌هقم تا خود خدا برود
اشتباه است شاعری کردن، «عاقلان از بلا بپرهیزند» 
وای بر عاقلی که می‌خواهد عمداً این راه را خطا برود

ویدا حمیدی

شعرها

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

قاسم درویشی دوراهک