شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در پیراهنم 

در پیراهنم 
برای دو نفر جا هست
می‌چینمت از آن درخت
که زنان برهنه آویزانند
و گربه از موهایشان می ریزد
وحشی
چون الهه‌ای 
بیهوده

در پیراهنم 
برای تو جا هست
برای تو 
که انگور دانه می‌کنی
به جادو می‌فشاری
و خون از گلوگاهت
می‌چکد

در پیراهنم
جایی برای توست
تویی که نان هستی
و انگشتی نمک 
به گردن آویخته‌ای

مسعود ظرافت

شعرها

اردبیل بایراغی

اردبیل بایراغی

مهدی آقازاده

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش