شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صورت گرد مثل قرص قمر موی لختی رسیده بر شانه

صورت گرد مثل قرص قمر موی لختی رسیده بر شانه
چشم‌های درشت سبز-آبی خال مشکی نشسته بر چانه
ایده‌آل تمام مادرهاست 
لیلی از خواب‌های مجنون رفت
گربه‌ای زیر تخت خوابیده گوش داده‌ست تا ببیند من
با پتویم چه‌کار خواهم کرد وقت رفتن به سمت چرخیدن
در کتاب مجاور تختم
گربه از زیر تخت بیرون رفت
کوچه پر بود از صداهایی جنگ بود و گلوله می‌خوردیم
شیر پستان گربه خشکیده آب کم بود لوله می‌خوردیم
لول خوردم که زندگی یعنی
یعنی این زندگی که با خون رفت
خودنویسم پر از خیابان است طفل معصوم راست می‌گوید
رادیو با اجازه از آن‌ها از دو نرخی ماست می‌گوید
گوسفندی بدون برنامه ...
«ارتباط صدای ایشون رفت»
روی موی رسیده بر شانه تابلو ایست را نشان دادند
پارک در پشت شعر ممنوع است خودنویسی به دستمان دادند
بنویسید آسمان زیباست
آب‌رو توی رود کارون رفت
بنویسید قرص بسیار است قمر آواز تازه‌ای خوانده
در کتاب مجاور تختی نقطه‌ای روی چانه‌ای مانده
دختری را گرفت با دندان
گربه‌ای با صدای موزون رفت

حسن فرهادی

شعرها

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

ویدئو