شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی
آن وقت
«سوناتِ مهتاب» است
که از پنجره
بر پیكر برهنه‌ی تو می‌تابد
و تو در تختخوابِ من خوابیده‌ای

می‌توانی نباشی
آن وقت
«بتهوون» تنها می‌شود

و رهگذری
در كوچه‌های مهتاب
آرام قدم می‌زند.

از پنجره
«سوناتِ مهتاب»
به گوش می‌رسد.

محمود بهرامی

شعرها

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور