شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حواسم را از تنت بكن جهانِ خوابيده روبه‌رو!

به ری‌رای جانم

حواسم انگشت زبري‌ست روی پوست شما
و تنم دور مي‌شود از پستان مادر و گاوی در مرتع روبه‌رو

حواسم پرت شد به گوش‌ها و صدای انفجار در حوالی تنم
حواسم افتاد لای انگيزه و كمی هم پدر
لای بوسه و دهان هميشه مرطوب  

حواسم رفته تا نزديكی غمی در رمنس بی‌بلوغ همسايه و البته منظورم پسرش

حواسم مردی شده حالا برای خودش
در ابتدای چيز مرطوبی لای پاهای خودش
در ابتدای زن، مادر، معشوق و لای خودش

حواسم پرت گنجشكی شده بر درخت مجاور 
و سنگ می‌پراند به تكرار هميشه‌ی جيك جيك 
جيك 
جيك 
جيك
حواسم گرفته
حواسم ماسیده به آينده‌ی دخترم

از تنت بكن حواسم را
جراحتی با حفره‌های مرموزم 
مجروح نام چند سیگار
و چند تذکر جدی
حواسم را نرينه‌تر كن
جهانِ خوابیده روبه‌رویم!

حواسم به توها كه می‌چسبد 
مي‌چسبم به فكرهای ناجور:
به مرمت چند سالگی‌ام
به مردانی كه عاشقم نبودند 
به شدت حادثه در رویا
به روانی اجاره‌ای 

حواسم را مرور کن
با شمایلی در یاد
با انقلاب اندامم در آینه
با تقلای شکوهمندم در آمدنت

حواسم را تبلیغ کن
به جای همه‌ی پستانداران، شیر می‌دهم.

شوکا حسینی

شعرها

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد