شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با کفش‌های کوچک ِ من‌، راه رفته بود

با کفش‌های کوچک ِ من‌، راه رفته بود
یک عمر مانده بود... به بیراه! رفته بود
از خواب‌های دور و درازست، پشت سر
تصویر مبهمی‌ست ، که ناگاه رفته بود
او وحدت ِ زمان و مکان بود ، پیش او _ 
یک عمر ، چند لحظه‌ی کوتاه رفته بود
دستی که چند لحظه به سمتم دراز شد
می‌خواستم بگیرمش و ، آه رفته بود
از بومیان دشت شنیدم که دیده‌اند
آن شب که رفت پشت سرش ماه رفته بود
 

رسول کاوه

تک نگاری

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی