شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نمی‌شد! نمی‌شد که از شعر تازه بگویم
منی که دو تا دست خونی‌ست دور...

پرید
          الکل خالص در استکانش...

باران تکراری! شب جعلی‌تر از هستی 
ای عشق! استفراغ دنیا از سر مستی
بازی...

چیزی کم است در همه‌ی غم‌ها
تویِ نفس کشیدن آدم‌ها
در شکلِ...

عاشقانه! وسط تنگ‌ترین دلتنگی 
برف آهسته! سر ِ باغ ِ تماماً سنگی 
...

سیگار روشن کن جهان تاریک و دلگیر است 
هر بوسه... هر عشقی... نفسگیرست،...

شعرها

 از گپ با درخت نارنج

از گپ با درخت نارنج

حامد پورشعبان

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی