شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نمی‌شد! نمی‌شد که از شعر تازه بگویم
منی که دو تا دست خونی‌ست دور...

پرید
          الکل خالص در استکانش...

باران تکراری! شب جعلی‌تر از هستی 
ای عشق! استفراغ دنیا از سر مستی
بازی...

چیزی کم است در همه‌ی غم‌ها
تویِ نفس کشیدن آدم‌ها
در شکلِ...

عاشقانه! وسط تنگ‌ترین دلتنگی 
برف آهسته! سر ِ باغ ِ تماماً سنگی 
...

سیگار روشن کن جهان تاریک و دلگیر است 
هر بوسه... هر عشقی... نفسگیرست،...

شعرها

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

اردبیل بایراغی

اردبیل بایراغی

مهدی آقازاده

بدون وقفه دویدن

بدون وقفه دویدن

فرزین منصوری

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی