شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شعر

شعر می‌نویسم
بدون ایهام – با انگاره‌های مانا
بدون استعاره – با آتشِ جان.
شعری می‌نویسم
ساده و صمیمی
شعری از کوچه
از خیابان 
از مردان و زنانی
به قامت درختان جنگل «گیسوم» و «سراوان» و «پلنگ‌دره».
می‌نویسم،  می‌نویسم
می‌دانم کتاب می‌شود
و کتاب خمیر می‌شود
و خمیر کتاب می‌شود
و من دوباره می‌نویسم
از گیسو و چشمان جانان
تسلیم نمی‌شوم
من می‌نویسم
من می‌نویسم... 
 

احمد قربان‌‌زاده

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی