شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شعر

شعر می‌نویسم
بدون ایهام – با انگاره‌های مانا
بدون استعاره – با آتشِ جان.
شعری می‌نویسم
ساده و صمیمی
شعری از کوچه
از خیابان 
از مردان و زنانی
به قامت درختان جنگل «گیسوم» و «سراوان» و «پلنگ‌دره».
می‌نویسم،  می‌نویسم
می‌دانم کتاب می‌شود
و کتاب خمیر می‌شود
و خمیر کتاب می‌شود
و من دوباره می‌نویسم
از گیسو و چشمان جانان
تسلیم نمی‌شوم
من می‌نویسم
من می‌نویسم... 
 

احمد قربان‌‌زاده

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی