شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﺯ ﻣﻮها ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ
ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻏﻤﯽ ﮐﻪ داشت ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺵ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ
ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻋﺼﺎﺭﻩ‌ﯼ ﮔﯿﺎهاﻥ
ﻭ ﺻﻤﻎ ﭼﺴﺒﻨﺎﮎ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ، ﻣﻮﻣﯿﺎﯾﯽ ﺟﺎﻥ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺎﺷﯽ
ﺍﺯ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻻﯼ ﮐﺘﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﺩﻧﺪﺍن‌هاﯼ ﺟﺮﻡ ﺩﺍﺭ
ﺯﻥ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺩﺭ ﻋﻀﻠﻪهاﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ،
ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﮐﺎدﺭ ﺑﮕﺬﺭﺩ
ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﻍ ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺕ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺍﺯﻓﺮﻕ سر
 ﻗﺎﭺ ﺷﻮﺩ چون ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪﺍﯼ
ﺗﺎ ﺑﺎ ﺩستﻫﺎﯼ ﻣﻬﺎﺗﻤﺎ 
ﻭ ﺷﮑﻤﯽ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ 
ﮔﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺷﺎﻣﭙﺎﯾﻦ
ﭘﺎیین تر از شکم بالا آمده‌ی علف زار
ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺧﻄﻮﻁ ﻟﺒﺎسی
ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺍنگشت‌هاﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽات
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩست‌های ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻣﻦ ﻭ ﺭﮒهاﯼ ﺑُﺮﻧﺪﻩ­ﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﻘﺮﺑﻪ­ﻫﺎ
ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻥ ﻏﻮﻝ‌ﺁﺳﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ‌­ﺍﻧﺪ
ﺑﯿﺎﻥ ﻏﻮﻝ‌آﺳﺎﯼ ﺍﻋﺼﺎﺏِ ﺍﻟﮑﻠﯽ ِ این ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻗﺮﻥ ﻧﻮﺯﺩهمی
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ
ﻭ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ
ﻭ ﺭﻭﺩﻩهاش دارند ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺮﮐﺰﯼِ ﺣﺰﺏ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻠﻌﻨﺪ
ﺑﯿﺎﻥ ﻏﻮﻝ‌ﺁﺳﺎﯼ ﺩﺭﺧﺖها ﮐﻪ ﻣﺴﺤﻮﺭ ﺑﺮﻑ­‌ﺍﻧﺪ
_ ﺑﯽ ﺍﻟﺘﻔﺎﺕ ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍﻗﺐ_

ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯﯼ‌که ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ­ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗﮕﯽ‌ات
ﻻﯼ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾچی ﺳﺮﺩ پیچیدی
و ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ­‌هاﯼ ﻣﻦ ﮔﯿﺮ ﺩادی، ﮐﻪ ﺟِﺮﻡ 
ﺑﺎ ﮐﺎﺷﯽ­هاﯼ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ‌ﺍﺕ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎﺕ ﺫهن من
ﻏﺮﻭﺑﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﺎنکاهی ﺑﻪ ﺩﺳﺘ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﻣﺎﻧﺴﺖ
ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ هاﯼ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ
ﺑﻪ ﺟِﺮﻡِ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﯽﻧﻬﺎﯾﺖِ ﻋﻄﺮﯼ 
ﮐﻪ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ‌هاﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯽﺁﻣﺪ
ﻟﺒﺎﺱ‌های ﮐﺴﯽ ﮐﻪ همین‌‌جا
همین ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ پیش

ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﻬﻢ ﺟﺎﻥ 
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﻋﺪﻩ‌های ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﮔﻮﺷﺖ سِرو ﻣﯽﮐﻨﯽ،
ﻋﺬﺍﺏ‌ﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻨ‌‌‌ﺠﺎ، ارواح ما در مخمصه‌ی نان و شراب نیست
این ناحیه باید از جمود نعشی
و تیرگی‌های بافت عضله
و ریزش مایعات در احشائمان 
کیلومترها دورتر باشد.
 

امین رجبیان

تک نگاری

حصر خانگی

حصر خانگی

علی باباچاهی

در  ستایش جدیت نظری

در ستایش جدیت نظری

علی مسعودی‌نیا

شعرها

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

حسن معصومی

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی