شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میانِ آن‌همه دهان

میانِ آن‌همه دهان
که لب می‌زند از خاک         دشت ماهی
صید آرامی بودم
خلسه از نگاه بسته می‌کشانیدم
و دشتی از لب که له‌له خاک
آب تنی که آمد
اسکله‌ی غربت بود
با یادی از صیدِ رفته
این‌بار گوشواره را
                     کوسه‌ی قشنگم
بر آسمان بیاویز 
                تا از رکوع خاطره بلند شویم

محمد بهاروند

تک نگاری

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

رز ابری

رز ابری

سمیه امینی راد

برای سحر

برای سحر

شقایق شاهرودی‌زاده

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

محمد انتظاری