شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میانِ آن‌همه دهان

میانِ آن‌همه دهان
که لب می‌زند از خاک         دشت ماهی
صید آرامی بودم
خلسه از نگاه بسته می‌کشانیدم
و دشتی از لب که له‌له خاک
آب تنی که آمد
اسکله‌ی غربت بود
با یادی از صیدِ رفته
این‌بار گوشواره را
                     کوسه‌ی قشنگم
بر آسمان بیاویز 
                تا از رکوع خاطره بلند شویم

محمد بهاروند

تک نگاری

شعرها

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

سه شعر از علی بیکی

سه شعر از علی بیکی

علی بیکی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی