شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست
گرچه آهن می‌نمایم در نهانم کوره‌ای‌ست
در تن دوشیز‌گان پیر، روح بیوه‌‌‌‌هاست
در تن لبخند من روحِ غم مستوره‌ای‌ست
روز و شب با صبر می‌دوزم دلِ چهل تکه را
صبر، زیر چرخِ گردون چرخش ماسوره‌ای‌ست
صبر کردم تا مگر حلوا شود؛ عمری گذشت
آنچه با من وعده می‌کردی کماکان غوره‌ای‌ست
سینه به سینه پس از تو نقل خواهم شد که عشق
آنچنانی که تو باشی نطفه‌ی اسطوره‌ای‌ست! 
چیست اصلاً عشق؟ نبضی کوک در رگ‌های ما
زندگی بی عشق چه؟ مرحومه‌ی مغفوره‌ای‌ست
دوری و انگار خاک مرده در چشم من است
پیشِ رویم شهر دیگر شهر نه ده‌کوره‌ای‌ست
تا همیشه بر بلندا نیست قدری زودباش 
سیب شادابی که بر شاخه‌ست فردا پوره‌ای‌ست
گوش کن! دارند با ترتیل می‌خوانندمان 
شعر وقتی وحی عشق توست بی شک سوره‌ای‌ست

فرزانه میرزاخانی

شعرها

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان