شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تاریخ ما

میانه‌ی گرمی دارد
با کوه
گشتی در آن بزنی
در هر یکی دو گام به کوهی
برخورد می‌کنی
به کوه کلّه‌های پَریده
به کوه چشم‌های بی‌حدقه
به کوه دمپایی‌هایی
که از کنار چارپایه‌های افتاده
گردآوری شده‌اند
کوه زبان و
نانِ بریده
یا ناخنِ کشیده
یا
یا
یا
یا
یا ...
تاریخمان
به رشته‌کوه شبیه است
عزیزکم!
من خواب دیده‌ام
آن آخر - آخری
_ با طرح خال‌پلنگی _
جنسش ستاره
پشم
و
پیه است.

عبدالرضا فریدزاده

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

خاورمیانه

خاورمیانه

شهرام شهیدی

کلایه

کلایه

حامد بشارتی

مگس

مگس

علیرضا آبیز