شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تاریخ ما

میانه‌ی گرمی دارد
با کوه
گشتی در آن بزنی
در هر یکی دو گام به کوهی
برخورد می‌کنی
به کوه کلّه‌های پَریده
به کوه چشم‌های بی‌حدقه
به کوه دمپایی‌هایی
که از کنار چارپایه‌های افتاده
گردآوری شده‌اند
کوه زبان و
نانِ بریده
یا ناخنِ کشیده
یا
یا
یا
یا
یا ...
تاریخمان
به رشته‌کوه شبیه است
عزیزکم!
من خواب دیده‌ام
آن آخر - آخری
_ با طرح خال‌پلنگی _
جنسش ستاره
پشم
و
پیه است.

عبدالرضا فریدزاده

تک نگاری

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان