شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

طوری از دریا به دیوانگی می‌رفتیم 

طوری از دریا به دیوانگی می‌رفتیم 
که چه فرق می‌کرد بیمارستان 
کجای نقشه‌ی این شهر باشد؟
همین که تو گفتی: بیا 
بیش از دوبرابر غنچه‌های لبم را 
به شکل بوسه بستم 
و بیرون پریدند پروانه‌هایی که 
                   پروا نداشتند 
                  از له‌شدن میان 
                 پنج انگشت کار فرو‌بسته‌ی ما.

حالا همین شده 
که ماه به ماه بنشینیم و
به پروانه‌ها می‌خندیدیم  ای کاش
میان چارانگشت اشاره و سبابه‌ی خود 
بال‌بالشان  کنیم    
در پایان همین  بزرگراه.

مجید اجرایی

تک نگاری

شعرها

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

لی لی در سرزمین رقص

لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور