کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد ۱۳۶۸، امیدیه، ساکن شاهین‌شهر.

باید برای بعد از ما چیزی نوشت

باید برای بعد از ما چیزی نوشت
در تحرک آفتاب بر خطوط شکم قومی از شرق به دنبالم می‌دوند
و در لایه‌های چربی به انتخاب طبیعی‌ام دست می‌زنند
باید برای مکافات اسبی که سم هایش را به گلو می‌کوبد
در خار ظهر
حرف بزنم
از حرکت تنهایی در چربی است
که در شکم ماهی به خیر می‌شوم
از فرط حرف در آفتاب
گلو به صورت طبیعی به حرف در‌می‌آید؛ 
باید برای شهری که بعد‌ها روی صورتم می‌سازند
کفنی درست کنی
و در لایه‌های خاک و چربی به خواب بسپاریم
تمام مردم را در پوستم جمع کنم
و اسب در جهنم رم خواهم کرد
سیلی زدی! 
باید به سیلی بیارزم 
و با هوای بسته‌ی شهرمان استغفار کنم
از فرط بازی در خطوط 
از تجمع مردم زیر پوست
بر شکم ماهی سیلی بزن
و مرا در جهنم ملاقات کن
پاره کن
در خط اتصال پولک‌ها به خیر می‌گذرم
خار ظهر در گلوی اسبی که سم می‌کوبد، 
چربی‌های شهر را قورت خواهد داد
باید برای صدای استغفار قوم
برای جهنم و مکافات
و شرّی که در اسب در جریان است
باید به ادامه‌ی خطوط نگاه کنی
و مردم را در خار شکسته به اسب ببندی
در بریدن صورتم تردید نمی‌کنم
به قرانی نخواهد ارزید
و مردم را در کفن‌های جداگانه در شهر بگردان
و در پوست بگردان
و در دریای شرق بگردان
و در شکم‌های پاره بگردان
و تردید نکن
بعد از ما صدا در استغفار نخواهد بود
بعد از ما انتخاب طبیعی شهر پوست است 
در بعد از ما گلو به خار موافقت کرده است
و شهری که روی صورتم ساخته‌ای به قرانی نمی‌ارزد.

کبری مولائی