شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا بوده

تا بوده
من تنهاترینِ تو بوده‌ام
چه بی‌آمدِ آدمی،
چه بی بِرَفتِ جهان.

هی در من مانده به هزار و یکی نهان،
هی لمسِ وِلَرمِ لا،
هی هنوزِ عزیز،
هی همیشه‌ی حالا!

من
ساحرِ هول‌انگیزِ حروف‌ام،
خاصه به قدرِ این شبِ مَرحبا
که زن را به بعثتِ باران و بوسه
رسانده است.
 

سیدعلی صالحی

شعرها

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

تبانی

تبانی

رویا الفتی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی