شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا بوده

تا بوده
من تنهاترینِ تو بوده‌ام
چه بی‌آمدِ آدمی،
چه بی بِرَفتِ جهان.

هی در من مانده به هزار و یکی نهان،
هی لمسِ وِلَرمِ لا،
هی هنوزِ عزیز،
هی همیشه‌ی حالا!

من
ساحرِ هول‌انگیزِ حروف‌ام،
خاصه به قدرِ این شبِ مَرحبا
که زن را به بعثتِ باران و بوسه
رسانده است.
 

سیدعلی صالحی

شعرها

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی