شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روزِ بی نامه

در روزِ بی‌نامه‌ی من 
حکایتِ زنی‌ست 
با فونتِ درشت و آبی 
مسافرِ بایر و دریا 
روزهای شنبه 
روی یک صندلی 
بلقیس‌وار می‌نشیند  
لبخندش را 
برای همه‌ی صورت‌ها قسمت می‌کند 
مثلِ تیتری بزرگ و سیاسی 
در صفحه‌ی اول 
ابروانِ گره‌آلودش را نشان می‌دهد 
در پیشخوانِ قصه 
که دادگاه کوچکی‌ست 
از سیاست و زیرکی‌اش 
می‌گوید.

حمیدرضا مجیری

تک نگاری

شعرها

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

مکروه

مکروه

جمال‌الدین بزن

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی