شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دل که

دل که می‌گیرد
کاری نمی‌توان کرد
جز آن‌که بر صندلی...

 

یک تکه ابر سیاه هم بیاید
پایین این سفید و
نیم دیگرش را...

 

1
پنجره‌ای باز می‌شود...

1
پنجره‌ای باز می‌شود به خواب
می‌بارد برف
بر پیچکی
...

شعرها

جای امن

جای امن

واهه آرمن

آزادی و تو

آزادی و تو

بیژن الهی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم