شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از پلکان شرقی

از پلکان شرقی
بیا
برگرده‌ی تابناک نیلوفران

پیش از آن‌که
هزار دست بریده
پیراهنت را
قفا بدرد

با لشگرکی از پیادگان سنگی
و تاجی مفرغی
نعلین را به شاخه‌های انجیر بیاویز
و در این وادی برهوت
آوازی بخوان
باریک‌تر از مو 
و برنده‌تر از شمشیر

دخترک سنگی تو
گره بر تار می‌زند
برای سر دادن آوازی
که مردان دریا را
به گردابی سخت خواهد خواند

پیادگان شنی را
بشارتی ده
به عذابی که پایانش
سقوط
به آغاز تولد است
این سوزن
روزی
گلوی بیابان را خواهد درید
بی‌که ردی از مجنونی
بر سینه‌اش نقش زند
روزی که آمدی
و مرا میان دو کوه
رها کردی
هفت فلک را
به هفت نزاع میهمان کردم
در سپیده‌دمی که
هر پگاه
بوی تیر می‌کشد
با گیسوانم ریسمانی بافتم
و اقصای قلبت را
به بند کشیدم
تا دلبرکانت را زین پس
جز در هیئت من 
نبینی

پیش از سپیده
سوزنی از تنت می‌کشم
و کنیزکانم را در تاریکی
به کامت می‌کشانم
تا قصری برایم بنا کنی
بی که مرا
حتی در خواب‌هایت دیده باشی

این طلسم را
خواندم
و بر گره‌ها دمیدم
بسان جادویی
که هفت تیره‌ات را
به کام هفت گرداب کشاند

زین پس من
شبیه همه‌ی دخترکان این شهرم
و تو را از این اندوه
رهایی نخواهد بود
تا ابد‌الآباد
آمین

الهام مهرانفر

شعرها

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی